چشمانم را بستم تا نبینم نور و تاریکی را... جیبها بهترین مخفیگاه از برای لرزش دستانند..(همینجوری به ذهنم رسید..)/// اشکهایت را بر روی خاطرم خواهم نوشت....
سلام من با اطهر موافقم. اشکها در قلب ثبت می شوند و باید لبخندها را برجسته کرد. همه به لبخند بیشتر نیاز دارند از کودکی یتیم تا پیرمردی فقیر و در این پیوستار جای آرامش - لبخند و ترنم های شاد عاشقانه خالی به نظر می رسد. عشاق همیشه قرین با اشک بوده اند. روح مولانا شاد که عشق را با لبخند قرین کرده است و می گوید . گریه بدم خنده شدم - مرده بدم زنده شدم - دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
مترسک میدانست که تا او زنده است کلاغ ها از گرسنیگ خواهند مرد فردای انروز مترسک مرده بود ... راستی به خودت نگیری ها اخه اسم وبلاگت مترسک بود !!! موفق باشید به منهم سری بزن خوشحال میشم
همه ی مترسک های دنیا چوبین واسه همینم همه ی کلاغ ها و آدما هر جور بخوان باهاش رفتار میکنن ... اما مترسک قصه ی ما یه قلب داشت به بزرگی دنیا ... به پاکی رود .... به سرخی خورشید .... اما سرنوشت کار خودش رو کرد و قلب مترسک از همه شکست ... حالا فقط ازون فقط یه خاطره مونده تو یاد .... میدونی چرا ؟ مترسک قصه ی ما فقط یه قلب عاشق بود ... همین ... قربانت ... پویا
چشمانم را بستم تا نبینم نور و تاریکی را... جیبها بهترین مخفیگاه از برای لرزش دستانند..(همینجوری به ذهنم رسید..)/// اشکهایت را بر روی خاطرم خواهم نوشت....
سلام دوست عزیز.
مرسی از وبلاگ خوشگلت.
حاظری با من تبادل لینک کنی - خوشحال میشم.
تصویر
اگر رنگ لبخندهایت، روی تابلوی چهره ات پر رنگ تر از این که هست شود، دیدنی ترین تصویر دنیا خواهی شد. باور کن
سلام.....من به روزم
خیلی زیبا بود .....
اشک هایم را کجا خواهی نوشت .....
سلام
چی شد وبلاگ رو یه دفعه اینجوری کردین ؟
پس مطالب قبلی کجا رفت ؟
دلت دریا ....
سلام شمیم جان.خیلی قشنگ بود.به منم سر بزن.موفق باشی
تو کجایی؟ که جات اینقدر خالیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه هستی بهم سر بزن چون چراغ وبلاگ من با حصور زیبای تو
نورانی میشه ... نگو که نیستی چون تاریکی همه جا رو میگیره در نبودت
قربانت
پویا
سلام من با اطهر موافقم.
اشکها در قلب ثبت می شوند و باید لبخندها را برجسته کرد. همه به لبخند بیشتر نیاز دارند از کودکی یتیم تا پیرمردی فقیر و در این پیوستار جای آرامش - لبخند و ترنم های شاد عاشقانه خالی به نظر می رسد. عشاق همیشه قرین با اشک بوده اند. روح مولانا شاد که عشق را با لبخند قرین کرده است و می گوید .
گریه بدم خنده شدم - مرده بدم زنده شدم - دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
مترسک ذهنش چه رنگیه ؟ موفق باشی .
سلام.شعر زیبایی انتخاب کردین.
من هم آپم . خوشحال میشم سر بزنید
موفق باشید
یا حق
مترسک میدانست که تا او زنده است کلاغ ها از گرسنیگ خواهند مرد
فردای انروز مترسک مرده بود ...
راستی به خودت نگیری ها اخه اسم وبلاگت مترسک بود !!!
موفق باشید
به منهم سری بزن خوشحال میشم
اشک ها تو دل نوشته می شوند با قلم عشق !!!!موفق باشی همیشه ی همیشه !
همه ی مترسک های دنیا چوبین واسه همینم همه ی کلاغ ها و آدما هر جور بخوان باهاش رفتار میکنن ... اما مترسک قصه ی ما یه قلب داشت به بزرگی دنیا ... به پاکی رود ....
به سرخی خورشید .... اما سرنوشت کار خودش رو کرد و قلب مترسک از همه شکست ... حالا فقط ازون فقط یه خاطره مونده تو یاد .... میدونی چرا ؟
مترسک قصه ی ما فقط یه قلب عاشق بود ... همین ...
قربانت ... پویا
سلام دوست من....خیلی عالی مینویسی....خیلی زیبا بود...اشکهایم را کجا خواهی نوشت...پر از معنی....اگر وقت داشتی یه سری هم به خلوت پاک بزن...یا حق
سلام زیبا می نویسی و با احساس موفق باشی و همیشه عاشق